هنگامی که سراغ آلبومهای گذشته میرویم، باور نمیکنیم که چگونه پدرها و مادرهای ما بیست، سی سال پیش، از چنین پوششهایی استفاده میکردند.
مانتوهای گشاد با اپلهای بزرگ که هر کدام به اندازه ۵ سانتیمتر به حجم شانهها میافزود. امروز دیگر نه تنها جذابیتی برای ما ندارد که قدری خنده دار به نظر میرسد و گاه گمان میکنیم چه کسی امروز جرأت میکند چنین لباسهایی را به تن کند.
البته ناگفته نماند که گاهی نوجوانها و جوانها به وقت ورق زدن عکسهای قدیمی، لباسهایی را به تن پدر و مادر خود میبینند که به سلیقه امروز بسیار نزدیک است و با اعتراض به آنها میگویند که چرا این لباسها را دور ریختهاند. آن لباسها دوباره مد شده است. مد، فرزند هنر و تنوعطلبی است که چند سال یک بار در شیوه پوشش افراد یک جامعه ایجاد میشود و ناشی از حس تنوعطلبی جنس بشر است؛ همان حسی که شاید در قرنها زندگی روی این کره خاکی انسان را برای اقناع آن به سمت هنر کشانده است.
در همین زمینه، تهمینه مفیدی در جام جم نوشته است: شاید به همین دلیل است که وقتی انسان برای نخستین بار آهن را کشف کرد، به جای ساختن ابزارهای نو، نخست از آن به عنوان مادهای رنگی در نقاشی دیواری و ترسیم نقوش روی تن خود و رنگ آمیزی گیسوانش بهره گرفت. کشف مس، پی بردن به قدرت چکشخوری این فلز و امکان ساخت اشیا با آن نیز پیش از این که به ساخت ظروف بینجامد، در شکل مهرههای گردنبند ظاهر شد.
وقتی میل به آفرینش و تنوعطلبی در آدمی پدید آمد، فرزندان بسیاری زایید که یکی از آنها مد نام گرفت و مد بود که رفتهرفته ردپایی بزرگ برای پیروی از خود در کشورها بر جای گذاشت. این روزها فروشگاههای بزرگ و رنگارنگ، طراحان بزرگ و برندهای مطرح، مجلههای لباس و عکاسهای دنیا، دست به دست هم دادهاند تا مد را به صنعتی غولپیکر تبدیل کنند.
ساناز صادقی، طراح لباس در تعریف مد میگوید: مد، پدیدهای اجتماعی و خاص جامعه است که شامل خلق، معرفی، تبلیغ، تولید انبوه و تقاضای جدید میشود. بهرهبرداری نظام سرمایهداری از رواج مد، منجر به تغییرات فرهنگی ـ اجتماعی در کشورهای مخاطب میشود.
به گفته «اولدوز جواهری»، طراح لباس، ورود مد به ایران همزمان با آغاز مشروطهخواهی و تمایل به تجددگرایی در میان مردان و تغییر ظاهر آنها صورت گرفت و شاید بتوان گفت مد در ایران با علاقه مردان به تغییر آغاز شد.
نحوه ورود مد به ایران به سال ۱۳۲۱ برمیگردد؛ زمانی که زینت جهانشاه همراه همسرش وقتی از سوئیس به ایران برگشت، یک سال بعد بود که خیاطخانه خود را در خیابان امیریه راه اندازی کرد و با همراهی پنج کارگر، هر آنچه در سفرها و اقامتش در فرنگ آموخته بود، به خانمهای تهرانی عرضه کرد. جهانشاه برای این که مشتریان علاوه بر آشنایی با طرز کار او، برای نخستین بار مجموعه لباس و مد را بشناسند، خیاطخانه خود را با یک نمایش مد لباس افتتاح کرد. او در خیاطخانه خود در تهران، طرحهای خود را که مجموعهای از ایدههایش بود در معرض فروش خریداران گذارد.
همچنین از آنجا که فضای خیاط خانه کاملا زنانه بود، مانکنهای زن از میان دوستان و آشنایان برای نمایش لباسها برگزیده شدند و به نوعی تبدیل به نخسین برند غیررسمی ایران در تولید پوشش منحصر به فرد شد. به هر حال، امروزه تب رنگها و طرحهای گوناگون در هر فصل و سال، سبب میشود طراحان لباس، همه ابتکار خود را برای پیروزی در میدان رقابت و جذب مخاطبان بیشتر به کار ببندند.
ویترینهای فروشگاههای لباس در ایران نیز از این قاعده مستثنا نیستند و در هر فصل فضای شهری به واسطه پوشش مردم تغییرات چشمگیری میکند؛ تغییراتی که هرچند در ظاهر جدید و تازه به نظر میآید، ولی با کمی دقت میتوان رد پای مدهای قدیم و کهنه را نیز در آن یافت؛ نظیر شلوارهای پاچهگشاد که در دورهای کاملا بورس بود و تمام جوانان از آن پیروی میکردند، پس از مدتی که از رونق افتاد و کارایی خود را از دست داد، دوباره به فاصله یک دوره نسبتا طولانی، وارد پوشش نسل بعدی شد.
صادقی در مورد علت چنین تغییراتی که در پوشش و نوع لباس مردم به وجود میآید، میگوید: مد عمومی دنیا بر اساس یک رنگ تغییر نمیکند، چرا که با فرا رسیدن هر فصل برندهای متفاوت، طرحها و رنگهای منحصر به فردی را آماده میکنند و میزان استقبال از این طرحها بنا بر سبک زندگی، نیاز و الگوی جامعه متفاوت است.
وی با اشاره به سیر دورانی مد میافزاید: مد هر چند سال یک بار دوباره به جایگاه اولیه خود بازمیگردد، با این تفاوت که این بازگشت با توجه به ذایقه روز جامعه کمی تغییر میکند. مثلا این روزها پوشیدن شلوارهای پیلهدار و فاق بلند و آرایش موی ساده که در دهه ۷۰ اروپا متداول بود، بار دیگر وارد چرخه مد شده و طرفداران بسیاری نیز پیدا کرده است.
آزاده صادقزاده، طراحی که آثارش تلفیقی از طرحهای تمدن گذشته ایران با نیازهای مدرن امروز است، نیز درباره این تغییرات مد میگوید: امروز دیگر طراحان اثر تازهای برای خلق ندارند و مجبورند مدام به سراغ گنجینه لباسهای قدیمی بروند و با تغییراتی دوباره آنها را وارد چرخه مد کنونی کنند و به همین دلیل است که هر چند سال یک بار، شاهد تکرار مدهای متفاوتیم.
وی در عین حال میافزاید: امروزه بیشتر طراحان لباس برای پرهیز از تکرارهایی که باعث از بین رفتن شور و شوق مخاطب میشود، بیشتر تمرکز خود را صرف تلفیق رنگ و پارچههای گوناگون میکنند.
غیر از لباسها و مدهای تکراری که بسیاری از آنها قابل پوشش است، در دنیای غرب بسیاری از طرحها و مدهای جدید که به بازار عرضه میشود، نه تنها قابل پوشش نیست، بلکه از نظر ما مورد تمسخر نیز قرار میگیرد؛ مدهای عجیب و غریبی که واقعا هدف از خلق آن برای ما مبهم و ناشناخته است، اما برای صاحبان آن درآمدهای کلانی به همراه دارد.
صادقزاده درباره این طرحهای عجیب و غریب میگوید: عموما طراحان غربی برای ستارههای گوناگون اینگونه لباسهای غیرمتداول را طراحی میکنند که در سطح عموم مردم طرفدار ندارد و حتی مورد تمسخر قرار میگیرد.
اولدوز جواهری نیز استفاده طراحان لباس از ستارههای سینما، فوتبال و چهرههای موفق را راهکاری مناسب برای جذب اشتیاق مشتری در دنیای مد و کسب درآمد بیشتر میداند و میگوید: طراحان غربی بر این باورند که بهره گیری از برندهای مشهور بر اعتبار آنها میافزاید و همین طور سبب افزایش مشتریان آنها میشود؛ لباسهایی که از نظر فرهنگ ما کاملا مطرود تلقی میشود و تنها در فرهنگ غرب طرفدار دارد.
ایران یکی از بسترهایی است که در ده سال گذشته طراحان ترک همه تلاش خود را در جذب مخاطبان جوانش به خرج دادهاند و میتوان گفت بسیار موفق بودهاند؛ نظیر تولید مانتوهایی که جوانان و نوجوانان ایرانی به سمت خرید آن کشیده میشوند؛ مانتوهایی که هم ورود آن به کشور راحتتر است و هم در مقایسه با برندهای مطرح اروپایی قیمت و ظاهر مناسبی دارند.
با این همه، گرایش به مدهای گوناگون گاهی با عوارضی چون ناهماهنگی با فرهنگ یک جامعه روبهرو میشود که عموما این شکل از پوشش هرچند برای جوانان جذاب است، اما موقعیت و نگاه کلی جامعه آن را برنمیتابد.
جواهری، طراح لباس در این باره تأکید کرد: ظهور بعضی مدها نظیر پوشیدن شلوارهای پاره پوره، پیشینهای به اندازه یک طومار دارد. شاید نخستین بار این پانکها و هیپیها بودند که با گرایشهای گوناگون و نظریات و عقاید متفاوت، پوشش خود را نیز تغییر دادند. اما مد شدن دوباره این شلوارها و استفاده جوانان ایرانی، شاید پاسخی به حس تنوعطلبی آنها باشد، اما با عرف و فضای عمومی جامعه ما تناسبی ندارد.